نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - کتاب شگفت خاطرات
«مستقیم آمد کنار تابوت فرزند عزیزش زانو زد و چندیان بار بوسید و بلند شد سه بار به دورش چرخید و سر جنازه را باز کرد. متلاشی شده بود و در همان زخم‌ها را چند بار بوسید و با یک لحن سوزناک گفت: حسینم، پسرم! آیا تو حسین منی؟ با این کلمات پر رمز و راز محبت‌آمیز همه حاضرین را به گریه انداخت ...» ادامه این خاطره از پدر شهید نبی‌الله هاشمی و برادر شهید عبدالله هاشمی را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۴۷۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۲۹